که هستیم؟

 

 

داستان فراسفر، داستان آشنای همه آن‌هایی است که در جست‌وجوی معنا و به دنبال رهایی هستند

ظاهر امر این بود که پسری 22ساله، شب‌هنگام، در جنگل‌های مرزی ترکیه و گرجستان گم شده؛ اما این همه ماجرا نبود! عوامل زیادی دست به دست هم داده بودند تا آن شب محمد در تاریکی جنگل با خودش، باورها و ترس‌هایش مواجه شود. سه ساعت بعد، نگهبانان مرزی او را پیدا کردند؛ درحالیکه محمد تازه فهمیده بود گم‌شده‌ای دارد که می‌خواهد با تمام وجود به دنبال آن برود.

او به دنبال رهایی و معنا بود؛ حسی که در گذشته، چند باری آن را با سفر در طبیعت تجربه کرده ولی در زندگی روزمره پیدایش نمی‌کرد. سه سال به شهرنشینی و گه گاه سفر گذشت؛ اما از سال 91، محمد این واقعیت را پذیرفت که سفر درونی‌ او از همان شب و همان جنگل مرزی شروع شده است.

در آن جنگل، باورهایی که زمانی در قلب محمد ریشه داشت اما روزگار و آدم‌هایش آن را سوزانده بودند، شبیه به آتش زیر خاکستر، دوباره جان گرفت. سر و سامان دادن به این آتشی که پس از مدت‌ها محمد را دلگرم کرده بود، دلیلی شد تا کوله‌بارش را جمع کند. او می‌خواست در طبیعت به جست‌و‌جویش برای معنا ادامه دهد تا سفر درونی‌اش را تکمیل کند.

محمد تا سال 94 سفرهای متعددی به مناطق بکر طبیعت داشت و در یکی از همین سفرها بود که حس کرد بالاخره رسالتش را پیدا کرده است. او فهمید که آغوش طبیعت، جایی مناسب برای آرامش ذهنی و خلوت با خود است؛ جایی که در آن می‌توان با خیال راحت در جست‌و‌جوی معنای زندگی گشت و نوع متفاوتی از زندگی و دلگرمی را تجربه کرد.

 

همین تفکر باعث شد تا محمد 28ساله به این فکر کند که چه خوب می‌شود اگر بتوان فرصت چنین تجربه‌ای را برای دیگر افرادی که به دنبال آن هستند هم ایجاد کرد.



در سال 95 محمد طی یک مهاجرت معکوس، تهران را ترک کرد و عازم یکی از روستاهای تالش در استان گیلان شد تا اولین قدم را برای رسالتش بردارد. تا 5 سال، او و کلبه‌اش در تالش، میزبان افرادی بودند که آن‌ها هم برای جست‌و‌جوی معنای زندگی و تجربه حس رهایی، سفر در طبیعت را انتخاب کرده بودند.
زندگی همیشه آن طوری پیش نمی‌رود که ما فکرش را می‌کنیم. گاهی دستی از غیب می‌آید و کتاب زندگی‌مان را ورق می‌زند تا به ما نشان دهد که زمان تغییر فرا رسیده است. این تغییر برای محمد زمانی بود که فهمید باید به تهران برگردد و ماموریت فردی‌اش در زندگی را، طور دیگری ادامه دهد.
 
همین جا بود که فراسفر، از دل تجربه‌های خودآگاهی و سفرهای ده‌ساله محمد و همچنین میزبانی‌اش از افرادی که به دنبال خودشناسی بودند، متولد شد.
ما در فراسفر به دنبال معنا و معنویتی از جنس اسلام هستیم، ساده زندگی می‌کنیم و حواسمان هست تا در سفر و غیر سفر، مراقب محیط زیست باشیم. ما ضمن ارزش و احترامی که برای خلوت افراد قائلیم، تلاش می‌کنیم تا تیم فراسفر و همراهان سفرهایش، در جمعی صمیمی، لذت همکاری و همدلی در یک کار گروهی را تجربه کنند.
 
در چهارچوب این ارزش‌ها، چشم‌انداز فراسفر را چنین تعریف کردیم:
«ایجاد امکان رهایی و آزادی روحی برای افرادی که به دنبال یافتن خود و در جست‌و‌جوی معنای زندگی هستند؛ از طریق تجربه‌ای ناب در بستر امن و آرام طبیعت.»
 
در این مدت فراسفر به‌عنوان اولین مجری سفرهای خودآگاهی در ایران، فعالیت خود را هم به صورت مستقل و هم در قالب همکاری با موسسه‌هایی مانند سروش مولانا و تبیان ادامه داده است. همچنین با افزایش استقبال از برنامه‌های فراسفر، خانواده فراسفر نیز گسترش یافت تا بتواند آن طور که شایسته است میزبان و همراه مشتاقان خودآگاهی در طبیعت باشد.

اگر در شلوغی شهر، خودتان گم شده‌اید یا معنای زندگی‌تان را گم کرده‌اید، وقت آن رسیده که به جمع همراهان فراسفر بپیوندید. با این تصمیم می‌توانید خودآگاهی را در دامان بکر طبیعت همراه با سرپرستانی کاربلد و همسفرانی امن تجربه کنید.